پردیسپردیس، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

❤پردیس جون، بهشت مامان و بابا ❤

سفر به کیش

من و احسان تصمیم گرفتیم به مناسبت نهمین سالگرد ازدواجمون (18 بهمن) و مهمتر از اون بخاطر دلتنگیمون واسه خاله مهناز و علی آقا و خواهرزاده های عزیزم چند روزی بریم کیش. روز پنجشنبه 92/11/17 ساعت 14:30 بلیط داشتیم بعد از حدود دوساعت پرواز  به جزیره زیبای کیش رسیدیم خاله جون و علی آقا و دانیال جون اومده بودن دنبالمون . چند ماهی میشد که همدیگرو ندیده بودیم بعد از کلی روبوسی و خوشحالی ، قبل از اینکه بریم خونه رفتیم اسکله اسکله خیلی قشنگ بود مخصوصا مرغای دریایی که گروهی واسه یک ذره غذا یا نون پرواز میکردن اونروز  هوا خیلی سرد بود و اصلا انتظارش رو نداشتیم ولی از روز جمعه هوا خیلی عالی شد. خاله مهناز و علی آقا این چند روز حسابی...
2 اسفند 1392

شیرین زبونیهای دخملم (2)

دختر شیرین زبون من الان دیگه میتونه با حرف زدن خواسته شو به ما بفهمونه و خیلی بامزه حرف میزنه یک سری از حرفاش که یادمه اینجا مینویسم البته قطعا همش یادم نیست بعضی کلمات رو هم قبلا اشتباه تلفظ میکرد و الان یاد گرفته . از بس که مامانش دیر دیر آپ میکنه وبلاگ رو هههههه   رنگها : زرد - سزب - صویتی - آبی - میوه ها: حیار - سیب - پرتدال - دیوی (کیوی) - هینونه (هندونه)- انار - لیمو- هبیج - انور (انگور) - موز - آب پرتدال- آلو - دوجه (گوجه)- عناب (پردیس عاشق عناب هر وقت مامان منصوره رو میبینه میگه عناب بده) اسم فامیلهای نزدیک: به خودش میگه بَبیس بَردیزدار (قربونش برم) قبلا به مژده میگفت مونه هههه ولی حالا چن...
2 اسفند 1392
1